برای بهتر متوجه شدن بستر فیلمنامه فیلم جوکر بهتر است مثالی از نقطه مقابل آن یعنی فیلمنامه داستان محور نمونهای ذکر کنیم. فیلم شوالیه تاریکی کریستوفر نولان بر اساس ساختار فیلمنامه داستان محور نوشته و ساخته شده است. اگر شما بخواهید خلاصهای از داستان فیلم شوالیه تاریکی را بیان کنید بهقدری گرهها و چالشهای داستانی زیاد است که احتمالاً شما قادر نخواهید بود کل داستان را به همراه جزئیات آن تعریف کنید.این موضوع را به فیلم نولان اضافه کنید که بهجز داستان پرپیچوخم فیلمنامه شخصیتهای فوقالعاده فیلمنامه با بازیهای درخشان از این فیلم یک شاهکار بیبدیل ساختهاند. فیلمی که مطمئناً به این زودیها فراموش نخواهد شد. اما فیلم جوکر از فیلمنامه قوی با چالشها و گرهها و فراز نشیبهای لازم بیبهره است. فیلمنامه جوکر بر اساس یک شخصیت نوشته شده است. معدود گرههای داستانی فیلم یا بهدرستی پاسخ داده نمیشود و یا در پاسخ دادن به آنها صراحت و جسارت لازم وجود ندارد و تمام قوای
در صنعت فیلمسازی به آن برداشت بلند یا نمای بلند هم گفته میشود .سکانس پلان را به یک پلان میگویند که نسبت به یک پلان معمولی دارای مدت زمان بسیار طولانیتری است. در واقع برخلاف رسم معمول در سینما که پلانها در مرحله تدوین کات میخورند، دربرداشت بلند، صحنه به صورت یکتکه فیلمبرداری میشود و در آن هیچ کاتی وجود ندارد. در صنعت فیلم سازی به آن در زبان انگلیسی Long take نیز گفته میشود.
ته هایش یک آپارتمان دارد که محلی میشود برای قرار های مدیران شرکت با معشوقه هایشان.
فیلم بعضی ها داغشو دوست دارند در بین
کارگردان :
هنرپیشه ها :
صفحه های فیلم در سایت های سینمایی:
فیلم زندگی زیباست در سال 1999 رقیب اصلی فیلم
فیلم زندگی زیباست در ده فیلم برتر ژانر کمدی جای میگیرد اما این فیلم کمدی محض نیست. فیلم زندگی زیباست داستان عشق پدر و فرزندی است. داستان زندگی پر مشقت انسان است. فیلم کمدی زندگی زیباست به ما یاد میدهد در هر شرایطی میتوان خوب بود حتی در بدترین شرایط. نیمه دوم فیلم از طنز فیلم کم میشود اما در همین نیمه دوم فیلم است که حرف های مهم فیلم آغاز میشود.
نکته جالب توجه مراسم اسکار 1999 برنده شدن روبرتو بنینی در نقش اصلی مرد بود که در رقابت با
فیلم در بین
کارگردان :
هنرپیشه ها :
صفحه های فیلم در سایت های سینمایی:
اگر در معرفی ده فیلم برتر ژانر کمدی نام این فیلم را پیدا نکردید به راحتی و با مسئولیت من آن لیست را کناری بگذارید. این فیلم سینمایی کمدی لقب جالبی هم دارد. به این فیلم لقب سریع ترین فیلم کمدی تاریخ سینما را داده اند. دیالوگ گویی در این فیلم به قدری سریع است که گاهی اوقات انتهای دیالوگ یک بازیگر بر ابتدای دیالوگ بازیگر دیگر می افتد. اگر این فیلم را آغاز کنید مطمئنا تا انتهای آن پیش خواهید رفت زیرا فرصت متوقف کردن فیلم به شما دست نخواهد داد. این فیلم چندین سال بعد بازسازی شده است اما مطلقا به سراغ بازسازی آن نروید.
کارگردان :
هنرپیشه ها :
صفحه های فیلم در سایت های سینمایی:
فیلم جویندگان طلای چارلی چاپلین از آن دست فیلم های صامتی است که تا زمانی سینما وجود دارد از آن یاد میشود. فیلم داستان تب طلا در آلاسکا است. همه به دنبال ثروت باد آورده روانه آلاسکا میشوند تا وضعیت خود را تغییر دهند. در این فیلم عشق ، فقر ، مشقت های زندگی به خوبی نشان داده شده است. فیلم چارلی چاپلین در حقیقت خود زندگی را به چالش میکشد نه فقط قسمت زیاده خواهی انسان را.
یکی از ماندگار ترین صحنه های فیلم صحنه ای است که چارلی چاپلین نشسته است و لنگه کفش خودش را میخورد.
فیلم در بین
کارگردان :
هنرپیشه ها :
صفحه های فیلم در سایت های سینمایی:
ماجرای این فیلم را میتوان آمیختهای از درام و واقعیت دانست.روایت فیلم ماجرای فرد بیکاری در یک محلهٔ فقیرنشین را مطرح میکند که بهطور اتفاقی پسربچهٔ بیسرپرستی را مییابد و ناخواسته او را به زندگی خود راه میدهد، ولی رفتهرفته به او دل میبندد.
در لیس
سکانس پلان های زیادی در سینما ساخته شده است که هر کدامشان جایگاه خاصی در سینما دارند. در سینما برداشتی که به شیوه سکانس پلان صورت میگیرد مشکلات زیادی دارد و نمی شود به راحتی از کنار آن گذشت زیرا تیم کارگردانی و فیلمبرداری و تمام عوامل سینمایی زحمتشان در برداشت سکانس پلان چند برابر میشود.سکانس پلان هایی که فراموش نمی شوند تعدادشان به قدری زیاد است که با انتخاب پنج عدد و ده عدد هرگز لیست تکمیل نمیشود.
در صنعت فیلمسازی به آن برداشت بلند یا نمای بلند هم گفته میشود .
در توضیح سکانس پلان به صورت کامل در نوشته
از اونجایی که سکانس پلان های تاریخ سینما به قدری زیاد است که سخت میشود از آن ها یک لیست پنج تایی انتخاب کرد تصمیم گرفتم بعد از آن پنج سکانس پلان ،پنج سکانس پلان دیگر را در یک لیست تقدیم شما کنم.
لیست ادامه پنج سکانس پلانی است که میتوانستند در همان قسمت اول لیست شوند اما به دلیل سخت بودن انتخاب کنار گذاشته شدند.
راز چشمان آنهایا راز درون چشمهایشانبه اسپانیایی: El secreto de sus ojos یک فیلم درام و جنایی آرژانتینی، تولید شده به زبان اسپانیایی در سال ۲۰۰۹ است.
بازیگران این فیلم ریکاردو دارین، سولداد بیژامیل، خاویر گودینو، گیلرمو فرانسهیا، ماریانو آرخنتو و پابلو راگو هستند. این فیلم بهترین فیلم خارجی در اسکار هشتاد و دوم گردید. این فیلم همچنین برنده جایزه گویا در اسپانیا گشته است.
خلاصه داستان :در سال 1999 مامور فدرال آرژانتینی بازنشسته "بنجامین اسپوزیتو" رمانی را بر اساس پرونده های قدیمی خود می نویسد. به امید این که برای حل یکی از پرونده های حل نشده قدیمی قتل راه حلی بیابد.
سکانس پلان این فیلم در یک ورزشگاه سپری میشود. یک ورزشگاه پر شده از تماشاچیان فوتبال که در حال تماشای مسابقه هستند. این سکانس پلان از سکوی تماشاچیان شروع میشود. به دستشویی های ورزشگاه میرود و در انتها به وسط زمین کشیده میشود.
این فیلم برنده اسکار فیلم خارجی زبان
کارگردان:
فیلم بردار:
بازیگران:
[gallery columns="4" ids="837,839,840,841"]
نوستالژی داستان ساده اما به شدت عمیقی دارد. اگر خاطرتان باشد در مورد سکانس پلان این موضوع را یاد آور شدیم که برداشت سکانس پلان باید دلیل داشته باشه. باید به بافت فیلم بنشیند و حرفی برای گفتن داشته باشد و به صرف به رخ کشیدن توانایی های تکنیکی نباید مورد استفاده قرار بگیرد.
در مورد سکانس پلان ها ما همیشه توقع داریم کارگردان و فیلمبردار یک کار عظیم و با شکوه انجام دهند اما در حقیقت چنین نیست. با یک شمع و یک شخصیت میشود کاری کرد که تا مدت ها در تاریخ سینما ماندگار شد.
سکانس پلان نوستالژی دقیقا همین گونه است.
کارگردان:
فیلم بردار: Giuseppe Lanci
بازیگران:
[gallery columns="4" ids="843,844,845,846"]
برایان دی پالما را بخاطر فیلم های مانند تسخیرناپذیران و صورتزخمی می شناسیم اما این فیلم گمنام برایان دی پالما یک افتتاحیه خارق العاده دارد که بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است. البته که این موضوع را فراموش نکنیم که این فیلم جزو کار های درجه یک این کارگردان نیست اما سکانس پلان افتتاحیه فوق العاده کار شده است.
خلاصه داستان: ریکی سانتورو یک پلیس فاسد شهر آتلانتیک است که در شب مسابقات قهرمانی بوکس سنگین وزن که در یک کازینو برگزار میشود او یکی از مامورین حفاظتی می باشد. اما در این شب یکی از اعضای برجسته دولت که در آنجا حضور دارد توسط یک تیرانداز بقتل می رسد. ریکی مامور رسیدگی به پرونده این قتل میشود و بزودی متوجه توطئه ای میشود که در پشت این قتل وجود داشته
کارگردان:
فیلم بردار: Stephen H. Burum
بازیگران:
[gallery columns="4" ids="848,849,850,851"]
پروندههای اکس نام مجموعه تلویزیونی علمی، تخیلی امریکایی میباشد که بر اساس نوشتههای کریس کارتر فیلمنامهنویس است. این سریال در اصل از (۱۰ سپتامبر، ۱۹۹۳ تا ۱۹ مه، ۲۰۰۲) در شبکه فاکس روی آنتن رفت اما به قدری طرفداران پر و پا قرص دارد که چندین فیلم سینمایی و چندین فیلم ویدئویی بر اساس شخصیت های این فیلم ساخته شده است.
اگر به دنبال این سکانس پلان هستید فیلم پرونده های ایکس که در سال 1998 ساخته شده است را باید
کارگردان:
فیلم بردار: Ward Russell
بازیگران:
[gallery columns="4" ids="853,854,855,856"]
فیلمی درام اثر آندری تارکوفسکی کارگردان اهل شوروی است که در سال ۱۹۸۶ ساخته شد. این اثر سومین فیلم تارکوفسکی پس از خروج وی از کشور به عنوان یک مهاجر شوروی ، پس از نوستالژیا و مستند سفر در زمان بود و همچنین آخرین فیلم او بود، زیرا او اندکی پس از اتمام آن درگذشت. این اثر همانند فیلم سولاریس سال ۱۹۷۲ ، در جشنواره فیلم کن موفق به کسب جایزه بزرگ شد.
داستان های زیادی در مورد بدخلقی کردن تارکوفسکی در برداشت این سکانس پلان گفته شده است اما راستش را بخواهید چون از صحت آنها مطمئن نیستم بیان نمیکنم.
این فیلم داستان ساده ای دارد اما مثل فیلم نوستالژی بسیار عمیق و تفکر برانگیز است.
خلاصه فیلم : در سالروز تولد الكساندر (ارلاند یوسفسن)، کمدینی قدیمی كه صحنه را ترک كرده تا به عنوان رومهنگار، منتقد و مدرس زیباییشناسی فعالیت كند، وی خبردار میشود فاجعه
کارگردان:
فیلم بردار:Sven Nykvist
بازیگران:
[gallery columns="4" ids="858,859,860,861"]
قسمت اول
معرفی ده فیلم برتر ژانر اکشن کار سختی است. در معرفی ده فیلم برتر ژانر اکشن سعی میکنیم فیلم هایی که فقط دارای صحنه هایی هیجان انگیز هستند را معرفی نکنیم. سعی میکنیم فیلم
نوشتههای تازه
دیوید وارک گریفیث در این سال فیلم سینمایی
صد سال سینما: ده فیلم برتر سال 1921
یکی از شاخص ترین آثار کمدی تاریخ سینما
Director:
Writers:
Stars:
این فیلم در جدول
Director:
Writers:
Stars:
فیلمی
Director:
Writers:
Stars:
Director:
Writers:
Stars:
یک
Director:
Writers:
Stars:
Director:
Writers:
Stars:
Director:
Writers:
Stars:
Director:
Writers:
Stars:
Director:
Writers:
Stars:
Director:
Writers:
Stars:
صد سال سینما: ده فیلم برتر سال 1922. در سینما فیلم های برتر سال 1922 همچنان متعلق به سینمای آلمان است. سینمای آلمان با نسل سینماگران باهوش و همچنین جنبش
در سینما فیلم های برتر سال 1922 یا نشانه هایی از سینما آلمان است یا الگو هایی سینمای آلمان. فیلم های صامت این دوره برای مخاطبینش جذاب و چالش بر انگیز است. در سینما فیلم های برتر سال 1922 به یک مورد دیگر هم بر میخوریم. بیشتر فیلم هایی که در این سال تولید شده است سعی کرده اند از ادبیات و رمان های معروفش استفاده کنند. در حقیقیت تلاش برای پیوند ادبیات و سینما از همان سال ها شکل گرفت.
نوسفراتو فیلمی سیاه و سفید و در ژانر فانتزی/ترسناک است
فیلمی سیاه و سفید و در ژانر فانتزی/ترسناک است. کارگردان فیلم نوسفراتو فریدریش ویلهلم مورنائو .
این فیلم اولین فیلم ترسناک تاریخ سینماست.
فیلم نوسفراتو به دلیل استفاده از داستان دراکولای برام استوکر مورد شکایت حق کپی رایت قرار گرفت و مورنائو در دادگاه شکست خورد و محکوم شد به اینکه تمام نسخه های فیلم سوزانده شود.
خوشبختانه نسخه های قاچاق فیلم باقی ماند و علاقه مندان به تاریخ سینما میتوانند در حال حاضر فیلم را ببیند.
هکسان دیگر فیلم ترسناک این دوره بود که متعلق به سینمای اسکاندیناوی است در این سال سر و صدای زیادی به پا کرد.
یک فیلم صامت نیمهمستند سوئدی-دانمارکی در سبک ترسناک و فانتزی به کارگردانی بنیامین کریستنسن است که سال ۱۹۲۲ اکران شد. از بازیگران آن میتوان به کلارا پونتوپیدان و اسکار استریبولت اشاره کرد.
این فیلم چندبخشی که با نگاهی به رسالهٔ پتک جادوگران بهمنظور توصیف تصورات و توهمات منتهی به جادوگری ساخته شده، از متمایزترین آثار دورهٔ صامت و همچنین پرخرجترین فیلم صامت اسکاندیناوی بهشمار میرود. هکسان هنگام اکران در سوئد و دانمارک مورد تحسین قرار گرفت اما بهخاطر نمایش تصاویر شکنجه، برهنگی و انحراف جنسی در آمریکا ممنوع و در دیگر کشورها بهشدت سانسور شد.
نخستین فیلم از سری فیلم های دکتر مابوزه است که توسط کارگردان اتریشی فریتس لانگ در سال ۱۹۲۲ ساخته و اکران شد. سری فیلم های دکتر مابوزه برگرفته از نوول های نوربرت ژاکه می باشد.
این فیلم صامت بوده و با نرخ ۱۶ فریم بر ثانیه فیلمبرداری شده است. فیلم های بعدی سری دکتر مابوزه عبارتند از : آخرین وصیتنامه دکتر مابوزه (۱۹۳۳) و هزار چشم دکتر مابوزه (۱۹۶۰).
رابین هود فیلمی به کارگردانی آلن دوان است که در سال ۱۹۲۲ منتشر شداما به دو دلیل در تاریخ سینما مشهور است. یک: اولین فیلمی است که تا بحال در هالیوود اکران عمومی داشته است. دو: بودجه فیلم یک میلیون و نیم بود اما در سینما های امریکا و کاناداد فقط توانست یک میلیون فروش از گیشه به دست بیاورد.
شاید در مقایسه با شکست های تجاری این سالها این ارقام به چشم نیایند اما در زمان خودش شکست تجاری عظیمی بوده است.
یک فیلم صامت در سبک درام به کارگردانی اریش فن اشتروهم است که در سال ۱۹۲۲ منتشر شد. این فیلم، اولین فیلم میلیوندلاری آمریکاست (بودجه بیشتر از یک میلیون دلار). این فیلم در سال ۲۰۰۸، توسط کتابخانه کنگره، برای حفظ در ایالات متحده، به عنوان فیلمی از نظر تاریخی، فرهنگی و زیباییشناختی، درخشان، در فهرست ملی ثبت فیلم قرار گرفت.
این فیلم با نسخه اصلی ۳۸۴ دقیقه ساخته شد اما هرگز با این تایم طولانی به نمایش در نیامد. در حقیقت سینما در حال آزمایش و خطا بود تا بهترین فرمت هایش را پیدا کند.
استاد بزرگ هنر هفتم اولین قدم هایش را بر میدارد. این فیلم اولین فیلم رسمی آلفرد هیچکاک است. فیلمی است ثابت که از همان ابتدای فعالیت هیچکاک علاقه او به فیلم های جنایی و دارای تعلیق را نشان میدهد.
فیلمی در ژانر جنایی، معمایی و درام به کارگردانی آلبر پارکر است که در سال ۱۹۲۲ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به جان باریمور، رولاند یانگ، کارول دمپستر، ویلیام پاول و هدا هاپر اشاره کرد.
فیلم ده فرمان در سینما دو بار ساخته شده است. اولین ده فرمان در سال 1923 ساخته شد. این فیلم بودجه کمی داشت و آن عظمتی که سازندگان فیلم خواهان آن بودند را نداشت. در سال
Director:
Writer:
Stars:
زائر فیلمی کوتاه و صامت، به کارگردانی
Director:
Writer:
Stars:
گوژپشت نتردام فیلمی در
Director:
Writers:
Stars:
این فیلم به لحاظ استفاده از ریتم سریع و تکنیکهای نورپردازی از آثار انقلابی دورهٔ خود بهشمار میرود.
مدت زمان فیلم اصلی چیزی حدود چهارصد دقیقه بوده است.
Director:
Writer:
Stars:
ایمنی آخر از همه!
Directors:
Writers:
Stars:
صحنه بالا رفتن از ساختمان را در
مهماننوازی ما یک
Directors:
Writers:
Stars:
زن پاریسی فیلمی صامت، به کارگردانی
زنی از پاریس اولین فیلم چاپلین در کمپانی فیلمسازی
Director:
Writer:
Stars:
خیابان فیلمی صامت از سینمای آلمان به کارگردانی کارل گرونه است که در سال ۱۹۲۳ میلادی منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به ماکس شرک اشاره کرد. این اثر، در تاریخ سینمای آلمان فیلم مهمی به شمار میرود. فیلم به جز چند مورد محدود، کاملاً عاری از میاننویسهای مرسوم سینمای صامت است و تا حد امکان احساسات و روابط با تصاویر بیان میشوند.
Director:
Writers:
Stars:
خلاصه داستان این فیلم باستر کیتون اینگونه است. کیتون که دچار شکست عشقی شده است، سوار بر قایقی کوچک، به دریا میزند. پس از مدتی سرگردانی، به یک کشتیِ شکارِ نهنگ بر میخورد که «لاو نست» نام دارد و ناخدایی خشن و سختگیر آن را هدایت میکند. بیرحمی ناخدای «لاو نست» به حدی است که کارکنان و خدمه کشتی را بابت کوچکترین اشتباهی به دریا میاندازد. یک بار که پیشکارِ شخصیِ ناخدا، به اشتباه چایِ داغ را روی دستش میریزد؛ ناخدا او را به دریا میاندازد و کیتون را جایگزین او میکند. از اینجا به بعد، کیتون تلاش زیادی میکند تا به سرنوشت سایر خدمه کشتی مبتلا نشود و علیرغم چند اشتباه، سرانجام موفق هم میشود.
مدت زمان فیلم 20 دقیقه است.
Directors:
Writers:
Stars:
تماشای آنلاین فیلم در
اولین فیلم هجویه تاریخ سینما. فیلمی در
Directors:
Writers:
Stars:
قسمت هایی از فیلم را در
ژست روشنفکری ممنوع . هنر مانند مکانیک و فیزیک نیست. هر کسی که توان دیدن و شنیدن داشته باشد این اجازه را دارد تا در مورد یک اثر هنری صحبت کند. بدون نیاز به تحصیلات آکادمیک. زیرا هنر برای مخاطب خودش ساخته شده است و مخاطب انتخاب نمیشود. چه یک تابلو نقاشی باشد چه یک فیلتر خاص در نورپردازی یک صحنه. دامنه مخاطب هنر قسمتی از جامعه هنری نیست. هنر برای هنرمندان خلق نمیشود. هنر برای کل جامعه خلق میشود. از این رو هیچ کس حق ندارد به شخصی بگوید تو از هنر چیزی نمیدانی پس در مورد آن صحبت نکن.
هر کس به اندازه ادراک خودش میتواند در مورد اثر هنری صحبت کند حتی اگر تخصصی در آن زمینه نداشته باشد. مثلا شما در مورد لنز دوربین هیچ اطلاعاتی ندارید اما این دلیل محکمی است که نتوانید در مورد فیلمبرداری یک فیلم نظر بدهید؟ شما میتوانید بگویید فیلمبرداری آن فیلم را دوست دارید یا نه. حتی بگویید فیلمبردای فیلم از نظر شما خوب است یا نه.
این مقدمه را گفتم تا مشخص کنم دیدگاهم در مورد هنر و مخاطب آن چیست و برای هر نظری در هر موردی احترام قایل هستم. حتی در مورد اندی وارهول و قوطیهای سوپ کمپبل یا در مورد سالوادور دالی و تداوم حافظه اش. اگر کسی بیایید و بگوید شاهکار است مورد احترام است. اگر کسی بیاید و بگوید مسخره است و احمقانه باز هم مورد احترام است نظرش.
حرفی که میخواهم بزنم از جنس دیگری است.
شما این اجازه را دارید که بگویید هانس زیمر از نظر شما برترین آهنگساز تاریخ سینماست. دیگران هم این اجازه را دارند تا از شما بپرسند "چرا؟".
مشکل هانس زیمر نیست . در استادی هانس زیمر هیچ شکی نیست. بر منکرش لعنت. سوال اینجاست. آیا فردی کهhttps://moviedoc.ir/wp-content/uploads/2020/04/1-1.jpg میگوید بهترین آهنگساز هانس زیمر است بر اساس سلیقه اش دارد این جمله را بیان میکند؟ خودش است که دارد این پیام را میدهد؟ اگر چنین باشد مطمئنا حق دارد نظرش را بیان کند و ما هم دهانمان را میبندیم. کور شود هر آنکه نتواند دید. پس مشکل کجاست؟
مشکل از شبکه های اجتماعی شروع میشود. یک فردی که اصلا در این نوشتار مهم نیست کیست و چه تخصص و تحصیلات و هدفی دارد قسمتی از موسیقی متن فیلممیانستارهای کریستوفر نولان را در صفحه اینستاگرام خودش میگذارد و آن نوشته دست به دست میچرخد یا به قول متخصصین شبکه های مجازی وایرال میشود و بعضی دیگر از افراد فعال در عرصه سینما با تاثیر پذیری از وایرال شدن آن پست اقدام به انتشار موضوع مشابه میکنند و موضوع به قدری گسترش پیدا میکند که وقتی شبکه اجتماعی خود را باز میکنید امکان ندارد در طول روز به موسیقی از هانس زیمر برخورد نکنید.
تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود ندارد اما تاثیر این وایرال شدن یک موضوع ایجاد اشکال در ذهن مخاطب میکند. باعث بوجود آمدن ژست روشنفکری در کاربران میشود که اصلا هم دارای ارزش نیست این ژست.
در ابتدای نوشته مشخص کردیم که هیچ کس حق ندارد به شخصی که به یک موضوع خواص هنری ابراز علاقه میکند ایراد بگیرد و هر کسی آزاد است نظر خودش را بیان کند. اما اینجا با پدیده ای مواجه میشویم که چندان خوب نیست. ژست روشنفکری ، پدیده دروغ گفتن به خود برای مقبولیت در شبکه های اجتماعی . برای خاص نشان دادن خود در یک موضوع. همین موضوع را در مورد داستان عامهپسند (Pulp Fiction) کوئنتین تارانتینو شاهدش هستیم. چند نفر در اطراف شما هستند که میگویند فیلم داستان عامه پسند بهترین فیلم زندگیشان است؟ چند لحظه بعد کریستوفر نولان بهترین کارگردان زندگیشان است؟ چند لحظه بعد هانس زیمر بهترین آهنگساز ؟
این که اینها انتخاب افراد است هیچ شکی نیست اما انتخاب آزاد است ؟ یعنی فرد تحت تاثیر جو موجود نظر نداده باشد و نظر خودش باشد قابل احترام است اما اگر بخواهد وانمود کند به چیزی که نیست دیگر این وانمود کردن و نفاق از طرف دیگر قابل احترام نیست.
فردی که میگوید هانس زیمر بهترین است اگر سلیقه خودش است باید به آن احترام گذاشت اما اگر دارد محتویات شبکه های اجتماعی را بازپخش میکند باید از او سوال پرسید: آهنگساز رده دومت کیست؟ رقیبان قدرتمند هانس زیمر در سینما کیستند؟
نظرش را در مورد برنارد هرمن . انیو موریه . جری گلدسمیت . جان ویلیامز . جیمز هورنر . ای.آر. رحمان و . بپرسید. اگر دست و پایش را گم کرد ادامه ندهید. اگر نظرش را در مورد دیگر آهنگسازان بیان کرد سکوت کنید و به نظرش احترام بگذارید. حتی اگر راجب هیچ کدام از اینها اطلاعی نداشت باز هم به نظرش احترام بگذارید اما به او بفهمانید که دوست ندارید لیست ها و اسم های شبکه های اجتماعی را برایتان بازگو کند. ژست روشنفکری او را برای خودش بشکنید نه برای خودتان.
اگر بهترین فیلم تارانتینو قصه عامه پسند است بدترینش کدام است ؟ شما که لقب بهترین را میدهید حتمی اثار دیگر این کارگردان را دیده اید که رده بندی بهترین را دارید و این اولین سر لیست بهترین است. پس ما بدبخت بیچاره ها را از اشتباهاتمان رها کنید و مارا هدایت کنید.
https://www.aparat.com/v/iUZqK
یکی از مهمترین فیلم سال 1924 فیلم شرلوک جونیور به کارگردانی باستر کیتون است. اتفاق مهم دیگر این سال سینما ساخت نخستین فیلم در سبک وگرافی انیمیشن است که در سال ۱۹۲۳ منتشر شد. فیلمی با نام باکره با شلوار داغ. همچنین یکه تازی هارولد لوید در این سال با دو فیلم سینمایی کمدی جلب توجه میکند. یکی دیگر از اتفاقات مهم سینما ساخت فیلم باله مکانیکی است که از شاهکارهای فیلمسازی تجربی است. سال 1924 سال تثبیت چندین کارگردان بزرگ تارخ سینماست. آلفرد هیچکاک ماجراجویی پرشور را به صورت مشترک با گراهام کاتز نویسندگی و کارگردانی میکند. فیلمی که صامت است . کارل تئودور درایر فیلم سینمایی میکل را روانه اکران میکند. فریتس لانگ فیلم سینمایی نیبهلونگها را میسازد. فیلم بغداد به کارگردانی رائول والش ساخته می شود که یکی از بهترین فیلم های ژانر فانتزی سینماست. ده فیلم برتر سال 1924.
اگر فیلم باستر کیتون را از آثار اکران شده سال 1924 فاکتور بگیریم شاخص ترین اثر سال 1924 فیلم سینمایی آخرین خنده است. فیلمی که هنوز با دیدنش با آن ارتباط عاطفی میگیرید. این فیلم به دلیل حرکات پیچیده دوربین در زمان خودش بسیار مورد توجه قرار گرفت. کارگردان این فیلم فریدریش ویلهلم مورنائو کارگردان شناخته شده سینماست.
مهمترین دهه کاری باستر کیتون دهه بیست بود. او بیشترین فعالیت را در این سال داشت و فیلم شربوک جونیور یکی از چند فیلمی است که کیتون در این سال ساخت. باستر کیتون مرد صورت یخی سینما که در تمام فیلم هایش فقط یکبار لبخند زده بود بعد از این دهه در دام کمپانی های فیلمسازی گرفتار شد و نتوانست درخشش کار هایش را تکرار کند. این فیلم در بعضی نسخه ها 56 دقیقه است.
Director: Buster Keaton
Writers: Jean C. Havez ., Joseph A. Mitchell
Stars: Buster Keaton. Kathryn McGuire. Joe Keaton
در کشورهای انگلیسیزبان با عنوانِ آخرین خنده اکران شد، نام یک فیلم درام صامت آلمانی است که در سال ۱۹۲۴ توسط کارگردان نامدار آلمانی فریدریش ویلهلم مورنائو بر اساس فیلمنامهای از کارل مایر» ساخته شد. این فیلم، مشهورترین نمونهٔ سبک کامراشپیل در سینمای صامت است.
سبک کامرشپیل را میتوان سبک مقابل اکسپرسیونیسم آلمان دانست.
Director: F.W. Murnau
Writer: Carl Mayer
Stars: Emil Jannings. Maly Delschaft. Max Hiller
طمع فیلم صامت ۴۶۲ دقیقهای به کارگردانی اریش فن اشتروهم با بازی گیبسن گالند محصول کشور لهستان است.
Director: Erich von Stroheim
Writers:June Mathis . Erich von Stroheim
Stars: Gibson Gowland. Zasu Pitts. Jean Hersholt
در سال ۱۹۲۴ به کارگردانی رائول والش ساخته شد. این فیلم در لیست بهترین فیلمهای فانتزی، در رتبه نهم قرارگرفت. این فیلم یکی از دستاوردهای بزرگ سینمای صامت در زمان خود محسوب میگردد. داگلاس فربنکس بازیگر اصلی و تهیهکننده فیلم، در یکی از بهترین نقشهای خود ظاهر شدهاست.
Director: Raoul Walsh
Writers: Lotta Woods .Douglas Fairbanks
Stars: Douglas Fairbanks. Julanne Johnston. Snitz Edwards
یک فیلم به کارگردانی دانالد کریسپ و باستر کیتون است که در سال ۱۹۲۴ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به باستر کیتون و کاترین مکگوار اشاره کرد.
Directors:Donald Crisp. Buster Keaton
Writers: Clyde Bruckman . Joseph A. Mitchell
Stars: Buster Keaton. Kathryn McGuire. Frederick Vroom
Director: Fritz Lang
Writers: Fritz Lang.Thea von Harbou
Stars: Paul Richter. Margarete Schön. Theodor Loos
فیلمی در ژانر کمدی رمانتیک به کارگردانی فرد سی. نیومیر و سام تیلور است که در سال ۱۹۲۴ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به هارولد لوید و جوبینا رالستون اشاره کرد. ده فیلم برتر سال 1924
Directors: Fred C. Newmeyer . Sam Taylor
Writers: Sam Taylor. Ted Wilde
Stars: Harold Lloyd. Jobyna Ralston. Richard Daniels
Director: Carl Theodor Dreyer
Writers: Herman Bang . Thea von Harbou
Stars: Walter Slezak. Benjamin Christensen. Nora Gregor
یک فیلم در ژانر درام و صامت به کارگردانی گراهام کاتز و آلفرد هیچکاک است که در سال ۱۹۲۴ منتشر شد.این فیلم از یک رمان فرانک استینتون به وسیله آلفرد هیچکاک و مایکل مورتون اقتباس شدهاست.
Director:Graham Cutts
Writers: Alfred Hitchcock. Michael Morton
Stars: Alice Joyce. Marjorie Daw. Clive Brook
Directors: Fred C. Newmeyer . Sam Taylor
Writers: Sam Taylor . John Grey
Stars: Harold Lloyd. Jobyna Ralston. Josephine Crowell
صد سال سینما: ده فیلم برتر سال 1923 ده فیلم برتر سال 1924
در سال ۱۹۳۷ شهر نانجینگ در اشغال نظامیان ژاپنی است. جان میلر کریستین بیل یک آمریکایی متصدی کفن و دفن، برای شرکت در مراسم درگذشت یک کشیش به صومعهای در این شهر میرود که پسر نوجوانی به نام جورج هوانگ تیانیوان سرپرست آن است و دختران نوجوان دانش آموز در آن تحصیل میکنند. کمی بعد گروهی از ن نیز به آن صومعه پناه میبرند. یکی از آنها که انگلیسی میداند از جان درخواست میکند با توجه به اینکه ژاپنیها به آمریکاییها حمله نمیکنند، به فرار آنها از شهر کمک کند. جورج نیز از او میخواهد که دانش آموزان را از صومعه فراری دهد. جان به شکل سرگرم کنندهای تنش میان این جمع نامعمول و ناهمخوان را دنبال میکند. حضور گروه تازه وارد و دانشآموزان حتی به زد و خورد میانجامد. اما این فضا با حمله ژاپنیها به صومعه دگرگون میشود.
فیلم سینمایی گُل های جنگ یک نقطه ضعف اساسی دارد. سپردن نقش اول آن به کریستین بیل یک انتخاب اشتباه بوده است. در توانایی های کریستین بیل به عنوان یک هنرپیشه بین المللی هیچ شکی نیست. کریستین بیل نقش های پیچیده تر از این نقش را به بهترین شکل ممکن ایفا کرده است اما این نقش مناسب بازی او نیست.
گفته شده استیون اسپیلبرگ برای ایفای این نقش کریسیتین بیل را پیشنهاد داده است. با تمام احترامی که برای اسپیلبرگ و کارگردان فیلم ژانگ ییمو قایل هستیم اما باید عرض کنم نوع بازی کریستین بیل مناسب این نقش نبود و این انتخاب بازیگر به فیلم ضربه شدیدی زده است.
این فیلم به هیچ عنوان احتیاج به یک راوی نداشت. در بسیاری از صحنه های فیلم صدای راوی به جای آنکه به ارتباط مخاطب با فیلم کمک کند به آن ضربه میزند. انتخاب روایت شدن داستان از زبان راوی که فیلم زمان مناسبی برای شخصیت پردازی راوی به خرج نداده است از اساس اشتباه است و این فیلم از این مشکل به شدت رنج میبرد.
شخصیت کریستین بیل خوب پرداخت نشده است. او در یک شب مست میکند و میخواهد با یکی از ها معاشقه کند و صبح فردا میخواهد جانش را به خطر بیندازد و دانش آموزان را نجات دهد. دقیقا به همان سرعتی که لباس کشیش ها را می پوشد به همان سرعت هم متحول میشود.
ارتباط شخصیت ها با یکدیگر اصلا خط سیر صعودی ندارد. در این فیلم ما با سه شخصیت اصلی روبرو هستیم. کریستین بیل. نی نی. ژانگ شینیی. ارتباط این سه نفر هیچ زمان به پختگی لازم برای ارتباط برقرار کردن با مخاطب نمی رسد. این ارتباط در سراسر فیلم سرسری گرفته شده است و شخصیت های تخت و ارتباط مکانیکی در فیلم حکم فرماست.
تجسم اینکه چندین دانش آموز کلیسا به همراه چندین در یک کلیسا گیر بیفتند جالب است. درگیری های آنان با یکدیگر و موقعیت جنگی که از خود گذشتگی طلب میکند. از خود گذشتگی هایی که هر یک از این دو دسته برای یکدیگر میکنند. بدون چشم داشت به جبران آن. کشیشی که کشیش نیست و فقط مامور کفن و دفن است و دلش میخواهد از موقعیت موجود نهایت استفاده را ببرد اما به مرور زمان متوجه میشود زمان استفاده فردی نیست و باید برای جمع کاری انجام دهد.
یکی از نکات مثبت فیلم بازی بازیگری است که هیچ نام و نشانی در سینما ندارد. Tianyuan Huang در نقش پسر بچه ای که مسئول کلیساست. مطمئنا بیشرین ارتباطی که در فیلم مخاطب با یک هنرپیشه برقرار میکند نقش پسربچه است. او به قدری در نقشش فرو میرود که امکان ندارد با صحنه هایی که او گریه میکند مخاطب به گریه نیفتد. او شخصیت دانای فیلم است اما راوی نیست.
[caption id="attachment_1210" align="aligncenter" width="812"]
فیلم سینمایی گُل های جنگ[/caption]
فیلمبرداری فیلم به قدری خوب است که Zhao Xiaoding در صحنه های جنگی شما را به یاد فیلم نجات سرباز رایان خواهد انداخت. دوربین زمانی که نیاز است بر روی دست گرفته میشود تا مخاطب خودش را در وسط میدان جنگ تصور کند.نما های طولانی از تعقیب و گریز ها فوق العاده در آمده است. شما به تمام معنا نگران سرنوشت هنرپیشه ها میشوید.
فیلم سینمایی گُل های جنگ ارزش دیدن دارد. این فیلم با پایان درخشان خودش وقتی به پایان میرسد شما احساس نمی کنید زمانی که صرف دیدنش کرده اید حرام شده است. شما از فیلم راضی خواهید بود. حتی ممکن است بعضی از صحنه های فیلم را تا مدت ها در ذهنتان مرور کنید. یا حتی بعضی وقت ها دلتان بخواهد فیلم را جلو و عقب کنید و از بعضی از صحنه های فیلم لذت ببرید. یکی از تصمیمات درست کارگردان نشان ندادن سرنوشت عده ای از نقش هاست. کارگردان تصمیم میگیرد موقعیت را بچیند و مخاطب باید تصمیم بگیرد چه اتفاقی خواهد افتاد. این ترفند کارگردان به شدت در پایان فیلم خوب از کار در آمده است.
اما به دلیل ضعف هایی که بر شمردیم فیلم در تاریخ سینما ماندگار نشد. فیلم سینمایی گُل های جنگ به عنوان نماینده چین درجوایز اسکار ۸۴ام معرفی شد، اما در لیست نامزدهای نهایی قرار نگرفت.
[caption id="attachment_1214" align="alignright" width="203"]
پوستر فیلم سینمایی گُل های جنگ[/caption]کارگردان: Yimou Zhang
نویسنده: Heng Liu. Geling Yan
هنرپیشه ها: Christian Bale. Ni Ni. Xinyi Zhang
تریلر فیلم rottentomatoes لیست جوایز فیلم
در سال ۱۹۳۷ شهر نانجینگ در اشغال نظامیان ژاپنی است. جان میلر کریستین بیل یک آمریکایی متصدی کفن و دفن، برای شرکت در مراسم درگذشت یک کشیش به صومعهای در این شهر میرود که پسر نوجوانی به نام جورج هوانگ تیانیوان سرپرست آن است و دختران نوجوان دانش آموز در آن تحصیل میکنند. کمی بعد گروهی از ن نیز به آن صومعه پناه میبرند. یکی از آنها که انگلیسی میداند از جان درخواست میکند با توجه به اینکه ژاپنیها به آمریکاییها حمله نمیکنند، به فرار آنها از شهر کمک کند. جورج نیز از او میخواهد که دانش آموزان را از صومعه فراری دهد. جان به شکل سرگرم کنندهای تنش میان این جمع نامعمول و ناهمخوان را دنبال میکند. حضور گروه تازه وارد و دانشآموزان حتی به زد و خورد میانجامد. اما این فضا با حمله ژاپنیها به صومعه دگرگون میشود.
فیلم سینمایی گُل های جنگ یک نقطه ضعف اساسی دارد. سپردن نقش اول آن به کریستین بیل یک انتخاب اشتباه بوده است. در توانایی های کریستین بیل به عنوان یک هنرپیشه بین المللی هیچ شکی نیست. کریستین بیل نقش های پیچیده تر از این نقش را به بهترین شکل ممکن ایفا کرده است اما این نقش مناسب بازی او نیست.
گفته شده استیون اسپیلبرگ برای ایفای این نقش کریسیتین بیل را پیشنهاد داده است. با تمام احترامی که برای اسپیلبرگ و کارگردان فیلم ژانگ ییمو قایل هستیم اما باید عرض کنم نوع بازی کریستین بیل مناسب این نقش نبود و این انتخاب بازیگر به فیلم ضربه شدیدی زده است.
این فیلم به هیچ عنوان احتیاج به یک راوی نداشت. در بسیاری از صحنه های فیلم صدای راوی به جای آنکه به ارتباط مخاطب با فیلم کمک کند به آن ضربه میزند. انتخاب روایت شدن داستان از زبان راوی که فیلم زمان مناسبی برای شخصیت پردازی راوی به خرج نداده است از اساس اشتباه است و این فیلم از این مشکل به شدت رنج میبرد.
شخصیت کریستین بیل خوب پرداخت نشده است. او در یک شب مست میکند و میخواهد با یکی از ها معاشقه کند و صبح فردا میخواهد جانش را به خطر بیندازد و دانش آموزان را نجات دهد. دقیقا به همان سرعتی که لباس کشیش ها را می پوشد به همان سرعت هم متحول میشود.
ارتباط شخصیت ها با یکدیگر اصلا خط سیر صعودی ندارد. در این فیلم ما با سه شخصیت اصلی روبرو هستیم. کریستین بیل. نی نی. ژانگ شینیی. ارتباط این سه نفر هیچ زمان به پختگی لازم برای ارتباط برقرار کردن با مخاطب نمی رسد. این ارتباط در سراسر فیلم سرسری گرفته شده است و شخصیت های تخت و ارتباط مکانیکی در فیلم حکم فرماست.
تجسم اینکه چندین دانش آموز کلیسا به همراه چندین در یک کلیسا گیر بیفتند جالب است. درگیری های آنان با یکدیگر و موقعیت جنگی که از خود گذشتگی طلب میکند. از خود گذشتگی هایی که هر یک از این دو دسته برای یکدیگر میکنند. بدون چشم داشت به جبران آن. کشیشی که کشیش نیست و فقط مامور کفن و دفن است و دلش میخواهد از موقعیت موجود نهایت استفاده را ببرد اما به مرور زمان متوجه میشود زمان استفاده فردی نیست و باید برای جمع کاری انجام دهد.
یکی از نکات مثبت فیلم بازی بازیگری است که هیچ نام و نشانی در سینما ندارد. Tianyuan Huang در نقش پسر بچه ای که مسئول کلیساست. مطمئنا بیشرین ارتباطی که در فیلم مخاطب با یک هنرپیشه برقرار میکند نقش پسربچه است. او به قدری در نقشش فرو میرود که امکان ندارد با صحنه هایی که او گریه میکند مخاطب به گریه نیفتد. او شخصیت دانای فیلم است اما راوی نیست.
[caption id="attachment_1210" align="aligncenter" width="812"]
فیلم سینمایی گُل های جنگ[/caption]
فیلمبرداری فیلم به قدری خوب است که Zhao Xiaoding در صحنه های جنگی شما را به یاد فیلم نجات سرباز رایان خواهد انداخت. دوربین زمانی که نیاز است بر روی دست گرفته میشود تا مخاطب خودش را در وسط میدان جنگ تصور کند.نما های طولانی از تعقیب و گریز ها فوق العاده در آمده است. شما به تمام معنا نگران سرنوشت هنرپیشه ها میشوید.
فیلم سینمایی گُل های جنگ ارزش دیدن دارد. این فیلم با پایان درخشان خودش وقتی به پایان میرسد شما احساس نمی کنید زمانی که صرف دیدنش کرده اید حرام شده است. شما از فیلم راضی خواهید بود. حتی ممکن است بعضی از صحنه های فیلم را تا مدت ها در ذهنتان مرور کنید. یا حتی بعضی وقت ها دلتان بخواهد فیلم را جلو و عقب کنید و از بعضی از صحنه های فیلم لذت ببرید. یکی از تصمیمات درست کارگردان نشان ندادن سرنوشت عده ای از نقش هاست. کارگردان تصمیم میگیرد موقعیت را بچیند و مخاطب باید تصمیم بگیرد چه اتفاقی خواهد افتاد. این ترفند کارگردان به شدت در پایان فیلم خوب از کار در آمده است.
اما به دلیل ضعف هایی که بر شمردیم فیلم در تاریخ سینما ماندگار نشد. فیلم سینمایی گُل های جنگ به عنوان نماینده چین درجوایز اسکار ۸۴ام معرفی شد، اما در لیست نامزدهای نهایی قرار نگرفت.
[caption id="attachment_1214" align="alignright" width="203"]
پوستر فیلم سینمایی گُل های جنگ[/caption]کارگردان: Yimou Zhang
نویسنده: Heng Liu. Geling Yan
هنرپیشه ها: Christian Bale. Ni Ni. Xinyi Zhang
تریلر فیلم rottentomatoes لیست جوایز فیلم
در صنعت فیلمسازی به آن برداشت بلند یا نمای بلند هم گفته میشود .سکانس پلان را به یک پلان میگویند که نسبت به یک پلان معمولی دارای مدت زمان بسیار طولانیتری است. در واقع برخلاف رسم معمول در سینما که پلانها در مرحله تدوین کات میخورند، دربرداشت بلند، صحنه به صورت یکتکه فیلمبرداری میشود و در آن هیچ کاتی وجود ندارد. در صنعت فیلم سازی به آن در زبان انگلیسی Long take نیز گفته میشود.
این که بخواهیم اولین سکانس پلان ها را در تاریخ فیلم سازی مشخص کنیم کاری است غیر ممکن اما اولین و مهمترین سکانس پلان تاریخ سینما بر می گردد به فیلم سینمایی طناب ساخته آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۴۸. در زمان های گذشته برداشت ها به صورت سکانس پلان بسیار سخت تر از اموز بوده است زیرا تجهیزات آن زمان مانند امروز نبود حتی گفته میشود فیلم طناب هیچکاک بخاطر کم بودن نگاتیو فیلمبرداری که در درون دوربین جای میگرفت کات خورده است اما در حقیقت فیلم طناب هیچکاک هشت کات در سراسر فیلم دارد.
از دیگر کارگردان های تاریخ سینما که در فیلم هایشان از سکانس پلان به زیبایی استفاده می کردند میتوان به نام های سینماگران بزرگی مثل اینگمار برگمان ، آندری تارکوفسکی ، استنلی کوبریک اشاره کرد. اگر بخواهیم از سکانس پلان هایی که این فیلم سازان در فیلم هایشان ساخته اند نام بریم نوشته بسیار طولانی میشود.
لیست سکانس پلان های منتخب مانند لیست فیلم های منتخب هر سینما دوستی است و ممکن است لیست فیلم هایی که در ادامه می بینید به هیچ عنوان برای شما قانع کننده و جذاب نباشد و لیست شما نیز برای من از جذابیت کافی برخوردار نباشد . انتخاب سکانس پلان های این لیست بر این اساس صورت گرفته است که محتوا و قالب در این سکانس پلان ها به یکدیگر کمک کرده باشند و صرفا یک سکانس پلان برای قدرت نمایی هزینه و سیاهی لشکر نباشد . مثلا فیلم گنجینه روسی به کارگردانی الکساندر سوکوروف و یا قدرت نمایی تکنولوژی فیلم اتاق وحشت ساخته دیوید فینچر با فیلمبرداری داریوش خنجی.
نقد فیلم سینمایی 1917 در زمان اکرانش کار صحیحی نبود. باید اجازه میدادیم کمی زمان بگذرد تا بعضی از موج هایی که بوجود آمده بود فروکش کند. جو گیر شدن مخاطب به دلیل کیفیت بصری فیلم به قدری زیاد بود که با کوچکترین ایرادی که به فیلم گرفته میشد در مقام دفاع از فیلم بر می آمد. حال که فیلم اکران شده است و تب تاب آن فروکش کرده است. حال در فضای منطقی تری میشود در مورد فیلم سینمایی 1917 صحبت کرد. این فیلم در نود و دومین دوره جوایز اسکار، در چندین رشته از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی نامزد دریافت جایزه اسکار بود و تنها سه جایزه بهترین فیلمبرداری، بهترین جلوههای ویژه و بهترین میکس صدا را برنده شد و قافیه را به فیلم سینمایی انگل باخت.نقد فیلم سینمایی 1917 سکانس پلان باشکوه اما کم محتوا
منصفانه قضاوت کنیم. آیا این فیلم در ذهن مخاطب ماندگار شده است؟ آیا از دروازه تاریخی سینما عبور کرده است؟ اگر از شما بپرسند بهترین فیلم جنگی که دیده اید چیست؟ فیلم 1917 را به یاد می آورید؟ اگر از شما بخواهند یک فیلم سینمایی جنگی را معرفی کنید اولین انتخاب شما چیست؟ مطمئنا وقتی صحبت از ژانر جنگی در سینما می شود شما به یاد فیلم نجات سرباز رایان به کارگردانی استیون اسپیلبرگ می افتید. فیلمنامه فیلم 1917 به اندازه کافی شمارا درگیر نکرده است. خلاصه فیلم نجات سرباز رایان را در یک خط بنویسید. کار خیلی سختی است. حالا خلاصه فیلم 1917 را در یک خط بنویسید. به زحمت میتوانید طول یک خط را پرکنید. فیلم سینمایی 1917 خلاء بزرگی در داستان دارد که نتوانسته است با فرمت سکانس پلانش جای خالی آن را پر کند.
دو سرباز باید پیامی را از نقطه A به نقطه B ببرند. دو سرباز باید سر زمان مشخص ماموریت خود را انجام دهند. دو سرباز تفکراتشان در مورد جنگ کاملا با یکدیگر متفاوت است. یک سرباز جنگ را مایه افتخار میداند اما دیگری مدالش را در مقابل یک بطری مشروب میفروشد. یک سرباز برادرش در دسته ای است که میخواهند با خبر رسانی به نقطه مقصد جانش را نجات دهند. به اینها دقت کنید. همه این جملات کوتاه کلیشه هایی است که بار ها در سینما دیده شده است. داستان و فیلمنامه فیلم 1917 به هیچ عنوان جدید نیست. این داستان کاملا نخ نما شده است و تکراری است.
در بحث سکانس پلان های ماندگار تاریخی سینما (قسمت یک. قسمت دو) نیم نگاهی هم به فیلم 1917 داشتیم. در ظاهر فیلم 1917 تشکیل شده از دو سکانس پلان است. اما در حقیقت این گونه نیست. فیلم 1917 دارای تعداد 34 کات مخفی است و فقط دو کات آن قابل دریافت توسط مخاطب است. در حقیقت سینما اینقدر پیشرفت کرده است که ما دیگر به چشم های خودمان هم نمی توانیم اطمینان کنیم. این فیلم به هیچ عنوان یک سکانس پلان یا دو سکانس پلان نیست و در تعداد زیادی از قطعات کوچکتر خرد شده است.
دیالوگ هایی که بین دو سرباز فیلم اتفاق می افتد بسیار ملال آور و کسل کننده است. فیلم زمانی از سکه می افتد که دو سرباز تنها از خط مقدم رد میشوند و وارد زمین دشمن میشوند. فیلم در همین لحظه محتوایش از دست میرود. دقیقا در همین لحظه فرم بصری فیلم به کمک فیلم می آید و تلاش میکند مخاطب را در صندلیش در سینما میخکوب کند و انصافا هم موفق عمل میکند اما سینما فرم نیست. تعقیب و گریز هایی که در شهر در حال سوختن اتفاق می افتد را به یاد بیاورید. بیشتر شبیه بازی های کامپیوتری است که در مورد جنگ جهانی اول و دوم ساخته شده اند.
یکی از بدترین اتفاقات فیلمنامه وجود یک زن و یک نوزاد در زیر زمین یک خانه در شهری است که حتی یک خانه سالم در آن باقی نمانده است. این وصله ناجور به هیچ عنوان قابل چشم پوشی نیست.
بندیکت کامبربچ و اندرو اسکات دو ستاره سینما بریتانیاکه با سریال شرلوک به شهرت جهانی رسیدند از این فیلم نقش های کوتاهی دارند. در صحنه هایی که این دو ستاره سینما نقش های جزیی ایفا میکنند فیلم یک سر و گردن بالاتر از قسمت های دیگرش است. ای کاش این دو ستاره نقش های پر رنگ تری میداشتند. وقتی حضور این بازیگران در صحنه برای فیلم نجات بخش است خودتان متوجه شوید که هنرپیشه های اصلی نقششان چقدر متوسط ایفا شده است. شاید در توجیح بازی بازیگران اصلی این موضوع بیان شود که بازی آنها زیر سایه فرم سکانس پلان قرار گرفته است. اما این چنین نیست. به صحنه سقوط هواپیما و نجات جان خلبان آلمانی و حوادث بعدش دقت کنید. بازی بازیگران به صورت محسوسی ضعیف است.
[caption id="attachment_1268" align="aligncenter" width="300"]بندیکت کامبربچ[/caption][caption id="attachment_1269" align="aligncenter" width="300"] اندرو اسکات[/caption]
از نقاط قوت فیلم بدون شک بتوان به تصویر برداری فیلم اشاره کرد. شاید موضوع و داستان فیلم بعد از مدت ها فراموش شوند اما تصویری برداری که راجر دیکینز در این فیلم انجام داده است مهم ترین نقطه قوت فیلم است. از بعد از اکران فیلم سینمایی 1917 تصویر برداری این فیلم تبدیل شده است به یک معیار برای گرفتن فیلم در فرم سکانس پلان. بدون شک کاری که راجر دیکنز و سام مندس در این فیلم انجام داده اند برای همیشه در ذهن ها باقی خواهد ماند.
این موضوع را فراموش نکنیم که راجر دیکنز با آثاری مانند رستگاری در شاوشنک، فارگو، ذهن زیبا، اسکایفال و سیکاریو خودش را به عالم سینما اثبات کرده است و ۱۵ بار نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری شده اما دو بار در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ و برای فیلمهای بلید رانر ۲۰۴۹ و ۱۹۱۷ توانست این جایزه را به خود اختصاص دهد.
نامزد دریافت ۱۴ جایزه اسکار برای موسیقی اما بدون یک بار برنده شدن جایزه اسکار. توماس نیومن بدون شک یکی از نوابغ آهنگسازی معاصر است. او در این فیلم یکی از بهترین هاست. موسیقی که او برای این فیلم ساخته است همراه فیلمبرداری پیش میرود و هیچ کجا از دوربین عقب نمی ماند از بد شانسی توماس نیومن شاهکاری است که هیلدور گودنادوتیر برای فیلم سینمایی جوکر ساخته است و هم زمانی این دو اثر در یک سال است.
فیلم سینمایی 1917 ماندگار شد اما نه به دلیل اینکه فیلم خوبی است. این فیلم بخاطر تصویر برداریش ماندگار شد و همه زین پس این فیلم را بخاطر فرم بصریش بیاد می آورند و این موضوع قابل خدشه است. در سینما تکنولوژی به قدری پیشرفت کرده است که برای کارگردان های اولیه سینما ساخت یک فیلم با شکل 1917 یک رویا بوده است اما با پیشرفت سینما این موضوع امکان پذیر شده است. چند سال بعد فیلم دیگری ساخته خواهد شد که تولید بصریش به مراتب از 1917 قوی تر است و آن فیلم جایگاه 1917 را اشغال خواهد کرد. این موضوع به این دلیل است که این فیلم فقط از نظر فنی حرف برای گفتن دارد و خود فیلم چندان ماندگار نیست.
اطلاعات فیلم
اطلاعات فیلم سینمایی 1917در سایت IMDB
اطلاعات فیلم سینمایی 1917 در Wikipedia
اطلاعات فیلم سینمایی 1917 در ویکی پدیا
اطلاعات فیلم سینمایی 1917 در rottentomatoes
صفحه کارگردان فیلم 1917 سام مندس در سایت IMDB
فروش فیلم سینمایی 1917 در سایت boxofficemojo
تریلر فیلم سینمایی 1917 در سایت یوتیوب
صفحات فیلم 1917 در شبکه های اجتماعی
<style>.video_embed_frame {
position: relative;
}
.video_embed_frame iframe {
position: absolute;
top: 0;
left: 0;
width: 100%;
height: 100%;
}</style><div class="video_embed_frame"><span style="display: block;padding-top: 57%"></span>
<iframe
src="https://tamasha.com/embed/MGz6y"
allowFullScreen="true"
webkitallowfullscreen="true"
mozallowfullscreen="true">
</iframe>
</div>
نقد و تح